بدیدم جهان را نوایی ندارد


بدیدم جهان را نوایی ندارد

بدیدم جهان را نوایی ندارد


جهان در جهان آشنایی ندارد

جهان در جهان آشنایی ندارد
جهان در جهان آشنایی ندارد
بدین ماه زرینش در خیمه منگر
بدین ماه زرینش در خیمه منگر
بدین ماه زرینش در خیمه منگر
که در اندرون بوریایی ندارد
که در اندرون بوریایی ندارد
که در اندرون بوریایی ندارد
به عمری از آن خلوتی دست ندهد
به عمری از آن خلوتی دست ندهد
به عمری از آن خلوتی دست ندهد
که بیرون از این خیمه جایی ندارد
که بیرون از این خیمه جایی ندارد
که بیرون از این خیمه جایی ندارد
به نادر اگر بازی راست بازد
به نادر اگر بازی راست بازد
به نادر اگر بازی راست بازد
نباشد که با آن دغایی ندارد
نباشد که با آن دغایی ندارد
نباشد که با آن دغایی ندارد
نیاید به سنگی در انگشت پایی
نیاید به سنگی در انگشت پایی
نیاید به سنگی در انگشت پایی
که تا او درو دست و پایی ندارد
که تا او درو دست و پایی ندارد
که تا او درو دست و پایی ندارد
به معشوق نتوان گرفتن کسی را
به معشوق نتوان گرفتن کسی را
به معشوق نتوان گرفتن کسی را
که تا اوست با کس وفایی ندارد
که تا اوست با کس وفایی ندارد
که تا اوست با کس وفایی ندارد
بکش انوری دست از خوان گیتی
بکش انوری دست از خوان گیتی
بکش انوری دست از خوان گیتی
چنین چرب و شیرین ابایی ندارد
چنین چرب و شیرین ابایی ندارد
چنین چرب و شیرین ابایی ندارد